***نسیم معرفت***
چند خاطره جالب از امام خمینی (ره)
یکی از شب ها در حرم مطهر امیرالمؤمنین علیه السلام، جماعتی از دانشجویان مسلمان اروپا برای دیدار با امام آمده بودند که ظاهر آنها، یک ظاهر ناپسندی در محیط ما بود؛ چه از نظر وضع و قیافه و لباس و چه از نظر طرز برخورد و صحبت؛ اما ما شاهد بودیم که امام به گونه ای با آنان برخورد کرد که گویی با دوستان قدیمی اش نشسته و مشغول صحبت است. آنها آن چنان مجذوب امام بودند که پس از چند دقیقه صحبت، با یک دنیا نیرو، ایمان و امید، از کنار وی برخاستند
منبع : برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 3، ص 278.
از خویشتن خویش، گذر باید کرد
زمانی که به اقتضای رشته تحصیلی، یکی از متون فلسفی را می خواندم، بعضی عبارات دشوار و مبهم کتاب را در مواقع مناسب با حضرت امام در میان می گذاشتم. این پرسش و پاسخ، به جلسه درس بیست دقیقه ای تبدیل شد. یک روز صبح که برای شروع درس خدمت وی رسیدم، دریافتم که وی با یک رباعی به طنز هشدارم داده است:
فاطی که فنون فلسفه می خواند
از فلسفه، فاء و لام و سین می داند
امید من آن است که با نور خدا
خود را ز حجاب فلسفه برهاند
پس از دریافت این رباعی، اصرار مجدانه من آغاز شد و درخواست ابیات دیگری کردم و چند روز بعد این بیت ها سروده شد:
فاطی! به سوی دوست، سفر باید کرد
از خویشتن خویش، گذر باید کرد
هر معرفتی که بوی هستیّ تو داد
دیوی است به ره، از آن حذر باید کرد
منبع : باده عشق، ص 3.
مرحوم آقای واعظ زاده خوانساری که از عالمان و بزرگان عرفان و اهل منبر بود و با امام خیلی مأنوس بود، یک روز به من گفت: آقای برهانی! امروز بیا به زیارت حاج آقا روح اللّه برویم. به محضر امام رفتیم. با توجه به سوابق رفاقتی که این دو با هم داشتند، امام به او فرمود: آقای واعظ زاده! ما به خاطر رفاقت با شما، همیشه بهره ای را هم می بردیم؛ چه از مباحث علمی و چه از اشعار ادبی؛ تا امام این را فرمود، مرحوم واعظ زاده رباعی زیر را خواند:
گیرد همه کس کمند و من گیسویت
جوید همه کس هلال و من ابرویت
در دایره دوازده برج تمام
یک ماه مبارک است، آن هم رویت
امام هم فی البداهه این رباعی را در پاسخ او سرود:
گشود چشم نگارم ز خواب ناز از هم
نظر کنید درِ فتنه گشت باز از هم
تو در نماز جماعت نرو که می ترسم
کُشی امام و بپاشی صف نماز از هم
منبع : برداشت هایی از سیره امام خمینی، ج 2، ص 176.
ورزش را دوست داشت
امام ورزش را دوست داشت؛ ولی رشته خاصی را ترجیح نمی داد؛ شاید بشود گفت که به کشتی و ورزش باستانی، بیشتر علاقه داشت؛ ولی ژیمناستیک، بیشتر از سایر ورزش ها، نظر ایشان را جلب می کرد. در پرش طول و ارتفاع، خودش در کودکی تمرین می کرد و دو دست و یک پای او بر اثر همین ورزش، شکسته بود. بیش از ده جای سر و چند جای پیشانی وی نیز شکستگی داشت. امام تا همین اواخر روزی یک ساعت و نیم پیاده روی می کرد و حرکت های ورزشی را به راحتی انجام می داد و مرتب حرکاتی را که پزشکان برای کمردرد و پادرد، تجویز کرده بودند، انجام می داد.
منبع : پا به پای آفتاب، ج 1، ص 81، ج، ص 170.
http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/4892/5148/46962/%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D8%A7%D8%AA%DB%8C-%D8%B4%DB%8C%D8%B1%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%DA%AF%DB%8C-%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85-%D8%AE%D9%85%DB%8C%D9%86%DB%8C-%28%D8%B1%D9%87%29
.: Weblog Themes By Pichak :.